- هم قدح
- همپیاله هم پیاله
معنی هم قدح - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
معادل و برابر در قدر، مرتبه، قیمت و ارزش
دو یا چند تن که با هم راه بروند، همگام، همراه
دو یا چند کس که با هم راه روند، همگام، همراه، هم سفر، خدمتگار، خادم
همسنگ، همپایه، همزور در کشتی و زورخانه، هم قوه
همبالا چو قدویس بت پیکر چنان شد که هبالای سر و بوستان شد (گرگانی ویس و رامین) دو یا چند کس که قد آنان بیک اندازه باشد: هر دو همبازی و هم قد بودند راه یک مدرسه می پیمودند. (بهار)
دارای قدر و ارزش اندک
کسی که با دیگری عهد و پیمان بسته و سوگند خورده، هم سوگند
کم گام اهسته رو آهسته رو
کم ارج کسی که قدر و اعتبار اندک داشته باشد، بی قدر بی اعتبار
هاوند نیرو همنیرو همروز
خویشاوند، همتیره دو یا چندکس که ازیک قوم هستند هم قبیله
همداستان همزبان
هم کلک، دو یا چند نویسنده که به یک نوع نویسندگی (مقاله نویسی داستان نویسی و غیره) اشتغال دارند، مفتش، منشیان یک اداره
هم عهد، هم پیمان، دو تن که با یکدیگر بر سرکاری سوگند خورند
هم عقیده، هم فکر، متفق، هم آواز، هم سخن
دو چیز که در یک سطح و دارای یک ارتفاع باشند
مایعی که از مواد مختلف باشد که با آلتی در هم آمیختن، چنانکه آش را با چمچه یا قاشق هم زنند
هم آواز هم آواز
Stir, Whisk
mexer, bater
revolver, batir
mieszać, ubijać
помешивать , взбивать
перемішувати , збивати
roeren, kloppen
rühren, schwenken
remuer, fouetter
mescolare, sbattere
हिलाना , फेंटना
নাড়া , ফেটানো
karıştırmak, çırpmak
젓다 , 휘젓다
kuchochea, piga